گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۳

 

تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن

پیش آی، کز قبا شنود بوی پیرهن

تنها درآ به خلوت عاشق که همچو شمع

میرد، گر از صبا شنود بوی پیرهن

بگذار ای بهار جوانی زکوة حسن

[...]

بابافغانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۰۹

 

هر تیره دل کجا شنود بوی پیرهن؟

دلهای باصفا شنود بوی پیرهن

یعقوب ما ز چشم چو دستار خویشتن

بی منت صبا شنود بوی پیرهن

از فیض عام حسن بهار آن که آگه است

[...]

صائب تبریزی