گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۱

 

چون آن بت از سر کو با هزار ناز برآید

ز خلق هر طرفی آه جانگداز بر آید

ز تندباد جگرها مرا درونه بلرزد

گلی که بر سر آن سرو سرفراز برآید

مرا نهال قدش بر جگر نشست بدانسان

[...]

امیرخسرو دهلوی