گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۰

 

آخر نگذاردم فلک چون زاری

آخر بجهد فضل مرا بازاری

آخر بد ماندم جهان گلزاری

عذری خواهد ز من بهر آزاری

مسعود سعد سلمان
 

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴

 

بردی دلم، ای ماهرخ بازاری

زان در پی تو ناله کنم، یا زاری

جان نیز به خدمت تو خواهم دادن

تا بو که دل بردهٔ من باز آری

عراقی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۹۷ - در صفت زرق و ریا و ارباب آن

 

بنشینی خود و دو باز آری

علما را ز خود بیازاری

اوحدی