گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴

 

درین لشکر، که می‌بینی، سواری نیست غیر از تو

کسی دیگر درین عالم به کاری نیست غیر از تو

هر آن کس را که میدانی شماری برگرفت از خود

ولی زینها کسی خود در شماری نیست غیر از تو

درون پرده‌ای، لیکن چو از ما پرده برگیرد

[...]

اوحدی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۹۹

 

بهار آفرینش را نگاری نیست غیر از تو

نگار این گلستان را بهاری نیست غیر از تو

بهاری هست در هر سال مرغان گلستان را

مرا در چار موسم نوبهاری نیست غیر از تو

به ظاهر گرچه هر موجی عنان سیر خود دارد

[...]

صائب تبریزی