×
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
عدل را استوار کاری داد
ملک را بر خود استواری داد
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳
ما را خط تو داد وفاداری داد
سودای سر زلف تو، بیداری داد
و آن خواب بماند نیز گرد لب او
در هجر تو، دوشم خط بیزاری داد
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۰ - در تفسیر این آیت که انا عرضنا الامانة علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولا
هر یکی را خدای کاری داد
غیر انسان کش اختیاری داد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۶
دوش آتش زدی و گریه مرا یاری داد
ناله من همه کو را شغب و زاری داد
چشم دارم که به خواب اجلم خسپاند
خاک کویت که مرا سرمه بیداری داد
مست بگذشتی و شد بیخودیم رهزن عشق
[...]
کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱
آنکس که ترا رخصت میخواری داد
صیقل پی آئینه هشیاری داد
تا باده ز کم حوصلگان رسوا شد
از موج بمستان خط بیزاری داد