گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۳

 

سر چون گران شد از می دستارگو نباشد

در بحر گوهر از کف آثار گو نباشد

از مشت آب سردی دیگی نشیند از جوش

در بزم می پرستان هشیار گو نباشد

از شرم عشق ما راچون نیست دست چیدن

[...]

صائب تبریزی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰

 

شوری اگر بسر هست، دستار گو نباشد

بردوش بار سر هست، سربار گو نباشد؟

دل چون انار اگر هست، پرخون ز دست شوخی

بر تن قبا ز شوخی، گلنار گو نباشد!

خود جامه در برت هست، دستار بر سرت هست

[...]

واعظ قزوینی