گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۱۴

 

(دلم ز سینه به آن زلف تابدار گریخت

ز چارموجه غم در دهان مار گریخت)

(خوشا کسی که ازین سایه های پا به رکاب

به زیر سایه آن سرو پایدار گریخت)

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱

 

ز گر مخوییت آتش ز لاله زار گریخت

ز زهر چشم تو صیاد از شکار گریخت

مگر به گردش چشم تو سال عاشق گشت

که عید ناشده امسال او به پار گریخت

رمیده شهر به صحرا ز دل تپیدن من

[...]

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲

 

چنان زخوی تو هر کس به هر دیار گریخت

که دشت در صدف و بحر در غبار گریخت

به دیده دشت غزال رمیده می آید

مگر ز وحشت مجنون بیقرار گریخت

تپیدن دل ما رنگ بند وحشت شد

[...]

اسیر شهرستانی