گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۸

 

ای دل بنه سر و مکش از کوی یار پای

بیرون ز کوی دوست منه زینهار پای

گر دولتست در سرت امروز وامَگیر

از تیغ دوست گردن و از بند یار پای

تا آن زمان که دست دهد شادیی ترا

[...]

سیف فرغانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱

 

باز این منم گذاشته در کوی یار پای

بر اختیار خود زده بی اختیار پای

در چارباغ عالم من نایب گلم

سوزم گرم نباشد بر فرق خار پای

روزی که در رهش ننهم نار پیکرم

[...]

ابوالحسن فراهانی