گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۷۹

 

خون پامال بود شبنم گلزار وطن

دهن گرگ بود رخنه دیوار وطن

این زمان پنجه شیرست به خونریزی من

خارخاری که به دل بود ز گلزار وطن

سبزه در زیر سر سنگ ترقی نکند

[...]

صائب تبریزی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۳ - سرود شادی

 

شادمان باد سپهدار وطن

جاودان باد نگهدار وطن

رو سپهدار بگو از غم و تیمار وطن

زآنکه طبیبی است نکو بر سر بیمار وطن

ادیب الممالک
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۵۱ - وطن

 

زنده باد آن کس که هست از جان هوادار وطن

هم وطن غمخوار او هم اوست غمخوار وطن

دکتری فهمیده باید دست در درمان زند

تا ز نو بهبود یابد حال بیمار وطن

هرکه دور از میهن خود در دیار غربت است

[...]

رهی معیری