گنجور

مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳

 

تا لعل تو از تنگ شکر بار نگیرد

دل از غم آن لعل شکر بار نگیرد

در جام لبان چاشنی از قند فکندی

تا لعل لبت تلخی گفتار نگیرد

من بر سمن و سنبل تو زار نگردم

[...]

مجد همگر
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶

 

بی تو دل من دمی قرار نگیرد

پند نصیحت کنان به کار نگیرد

هر چه در امکان عقل بود بگفتیم

این دل شوریده اعتبار نگیرد

داد من امروز ده، که روز ضرورت

[...]

اوحدی