گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷

 

امروز مرا در دل جز یار نمی‌گنجد

وز یار چنان پر شد کاغیار نمی‌گنجد

در چشم پر آب من جز دوست نمی‌آید

در جان خراب من جز یار نمی‌گنجد

این لحظه از آن شادم کاندر دل تنگ من

[...]

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸

 

امروز مرا در دل جز یار نمی‌گنجد

تنگ است، از آن در وی اغیار نمی‌گنجد

در دیدهٔ پر آبم جز یار نمی‌آید

وندر دلم از مستی جز یار نمی‌گنجد

با این همه هم شادم کاندر دل تنگ من

[...]

عراقی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۶۰

 

آغوش نظر تنگ است، آن یار نمی گنجد

در جیب خسی هرگز گلزار نمی گنجد

گر عمر ابد یابم، یک بار برم نامش

در زمزمه وحدت، تکرار نمی گنجد

طغرای مشهدی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۰۰ - عراقی همدانی قُدِّسَ سِرُّه

 

هم دیدهٔ او باید تا حسن رخش بیند

آنجا که جمال اوست ابصار نمی‌گنجد

جانم درِ دل می‌زد دل گفت برو کاین دم

با یار در این خلوت دیار نمی‌گنجد

رضاقلی خان هدایت