گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰

 

تا زلف تو همچو مار می‌پیچد

جان بی دل و بی قرار می‌پیچد

دل بود بسی در انتظار تو

در هر پیچی هزار می‌پیچد

زان می‌پیچم که تاج را چندین

[...]

عطار
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴

 

به من هردم ز روی مهربانی یار می‌پیچد

به آن گرمی که گویی شعله‌ای بر خار می‌پیچد

به دستی جام و در دست دگر سیب ذقن دارم

فلک از رشک من امشب به خود چون مار می‌پیچد

سروکاری دلم با جلوهٔ مستانه‌ای دارد

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۸

 

دل آزاده از طولِ اَمَل بسیار می پیچد

که مصحف بر خود از شیرازه زنار می پیچد

کدامین بی ادب زد حلقه بر در، این گلستان را؟

که هر شاخ گلی بر خویشتن چون مار می پیچد

حجاب آب و گِل گردیده سنگِ راه یکتایی

[...]

صائب تبریزی