×
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴
ز نکهت سحری شوق یار میخیزد
جنون ز سایه ابر بهار میخیزد
به روی یار نگه، رشحه بیز میافتد
ز زلف یار شکن قطره بار میخیزد
سحاب دلشده در کوهسار میگردد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲۱
به گریه کی ز دل من غبار می خیزد؟
به آب چشم چه گل از مزار می خیزد؟
کند چه نشو و نما نخل ما در آن گلشن
که العطش ز لب جویبار می خیزد
کسی که همچو صدف دامن از جهان چیند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲۲
ز جوش نشأه ز مغزم بهار می خیزد
ز فیض اشک گلم از کنار می خیزد
چنین که گوشه ابروی صیقل است بلند
کجا ز آینه ما غبار می خیزد؟
به هر چمن که چو طاوس جلوه گر گردید
[...]