اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۸
همچو خس آیینه پرداز شرارم کرده اند
همچو جوهر وقف تیغ آبدارم کرده اند
تا کنم پرواز بال از زخم تیغم داده اند
تا سبک برخیزم از پستی غبارم کرده اند
دور گرد صیدگاه التفاتم دیده اند
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۰
آب و رنگ عبرتی صرف بهارم کردهاند
پنجهٔ افسوسم از سودن نگارم کردهاند
عالم غفلت نگردد پرده تسخیر من
عبرتم در دیده بینا شکارم کردهاند
گرد جولانم برون ازپردهٔ افسردگیست
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۱
با خزان آرزو حشر بهارم کردهاند
از شکست رنگ چون صبح آشکارم کردهاند
تا نگاهی گل کند میبایدم از هم گداخت
چون حیا در مزرع حسن آبیارم کردهاند
بحر امکان خون شد از اندیشهٔ جولان من
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۲
وعده افسونان طلسم انتظارم کردهاند
پای تا سر یک دل امیدوارم کردهاند
تا نباشم بعد از این محروم طوف دامنی
خاک بر جا ماندهای بودم غبارمکردهاند
برنمیآیم زآغوش شکست رنگ خوبش
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰
خوبرویان شیوه حیرت شعارم کردهاند
همچو نقش پا به خود آیینهدارم کردهاند
چون قدح آغوش صد خمیازه عیش ابد
از شکست و گردش رنگ خمارم کردهاند
بشکفد گل از گلستان خیالم بعد ازین
[...]
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱ - پیشکش به حضور اعلیحضرت امیرامان الله خان فرمانروای دولت مستقلهٔ افغانستان خلد الله ملکه و اجلاله
از هنر سرمایه دارم کرده اند
در دیار هند خوارم کرده اند