گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۴۳

 

شد گلستان خارخار من به من

گو نپردازد بهار من به من

من غمش را غمگسار خود کنم

گر نسازد غمگسار من به من

چشم آن دارم که نگذارد ز لطف

[...]

صائب تبریزی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵

 

لطف از اول داشت یار من به من

زآن سبب نگذاشت کار من به من

بست از خونم حنا دیدی چه کرد

عاقبت از کین نگار من به من

تا رود کی بر سر کویش به باد

[...]

مشتاق اصفهانی