گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹۳

 

هردم نه بی‌سبب دل ما رقص می‌کند

کز شوق کعبه قبله‌نما رقص می‌کند

بی آفتاب ذره نخیزد ز جای خویش

از خود نه جسم خاکی ما رقص می‌کند

وجد و سماع صوفی صافی ز خویش نیست

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۰

 

تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند

هر ذره ای ز شوق جدا رقص می کند

تا گشته ایم مطلع خورشید معرفت

از شوق ذره ذرهٔ ما رقص می کند

بر دوش آه لخت دل خونچکان من

[...]

جویای تبریزی