گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۸

 

دل، سیه مست به سودای تو از جا رفته

از نگاه تو چها بر سر تقوا رفته

هرکس از لعل توکام دل ناشادگرفت

چارهٔ ماست که از یاد مسیحا رفته

نتواند که رود از دل فرهاد برون

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۹

 

تیغت از فرق مبتلا رفته

از سرم سایه هما رفته

بس که بیگانه مشربان دیدم

از لبم حرف آشنا رفته

رفته بر پیکرم ز گردش چرخ

[...]

حزین لاهیجی