گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

عید آمد و درد برقرارست مرا

و آن غم که یکی بود هزارست مرا

چون عید ز روی آن نگارست مرا

با عید دگر کسان چه کارست مرا؟

کمال‌الدین اسماعیل
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

عمریست که باز عشق یارست مرا

دل در غم عشق بی قرارست مرا

گشتست گره گشای کارم غم عشق

با غیر غم عشق چه کارست مرا

فضولی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۵

 

هر نفس تازه گلی زیبِ کنارست مرا

دایم از جوشِ سخن، جوشِ بهارست مرا

کمرِ وحدتِ من نیست بجز حلقهٔ فکر

چون سرِ غنچه به زانو سر و کارست مرا

نامِ منصورِ من از فکر بلندی گیرد

[...]

صائب تبریزی