×
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۷۸
دست دل اگر به دامن یار زنیم
در دیدهٔ دشمن به جفا خار زنیم
دستی بزنیم و پای دل بگشاییم
پا برداریم و دست بر کار زنیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۶
روز آن است که ما خویش بر آن یار زنیم
نظری سیر بر آن روی چو گلنار زنیم
مشتری وار سر زلف مه خود گیریم
فتنه و غلغله اندر همه بازار زنیم
اندرافتیم در آن گلشن چون باد صبا
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۳
وقتست که خیمه سوی گلزار زنیم
بر نغمه ی زیر ناله ی زار زنیم
در صومعه تا چند توان بود مقیم
یکچند بیا تا در خمّار زنیم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۸۲
چند در پرده دل باده گلنار زنیم
ای خوش آن روز که می بر سر بازار زنیم
چه کند با دل دریایی ما عشق مجاز
چه قدر جوش به یک مشت خس و خار زنیم
نشد از سبحه و زنار گشادی ما را
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۰
فال فرخنده بیایید به دیدار زنیم
برقی از شمع تجلّی به شب تار زنیم
بر رخ غیر ببندیم در خلوت دل
کوری مدعیان بادهٔ اسرار زنیم
ور شود در سر مستی تهی از باده کدو
[...]