گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۸

 

دریغا کز میان ای یار رفتی

به درد و حسرت بسیار رفتی

بسی زنهار گفتی لابه کردی

چه سود از حکم بی‌زنهار رفتی

به هر سو چاره جستی حیله کردی

[...]

مولانا
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۷ - آغاز داستان

 

اگر در پای کس یک خار رفتی

به جان شاه صد مسمار رفتی

سلیمی جرونی
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸ - گذشتی تیز گام ای اختر صبح

 

گذشتی تیز گام ای اختر صبح

مگر از خواب ما بیزار رفتی

من از ناآگهی گم کرده راهم

تو بیدار آمدی بیدار رفتی

اقبال لاهوری