×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۵۹
نیست چون صاحبدلی تا گویم از اسرار حرف
می زنم از بیکسی با صورت دیوار حرف
معنی پیچیده بی زحمت نمی آید به دست
می شود از پیچ و تاب فکر جوهردار حرف
می کند سنجیده دلهای متین گفتار را
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۵
در دل تنگم خموشی میکند انبار حرف
محرمی کو تا بگویم اندک از بسیار حرف
حرفهای پختهٔ سنجیده دارم در درون
گر به نطق آیم توانم گفت صد طومار حرف
محرمی خواهم که دریابد به حدس صایبش
[...]
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴
گر نخواهی سازدت در بزم بیمقدار حرف
تا توان خاموش گردیدن مزن بسیار حرف
حرف بیجا گر دعا باشد چو سنگ تفرقه است
گل بهدر زد بسکه بلبل زد در این گلزار حرف
حرف حق خوب است اما صرفه در گفتار نیست
[...]