×
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۴۲ - فصل در صفت عشق و محبت
رو، دم از عشق زن که کار این است
رهروان را بهین شعار این است
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰
از گلشن جان بیخبری، خار این است
میلت به طبیعت است، دشوار این است
از جهل بدان، گر تو یکی ده گردی
در هستی حق نیست شوی، کار این است
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۱ - رفتن خسرو به شکار و رفتن از شکار به سوی قصر شیرین
فلک را گردش پرگار این است
زمان را روز و شب خود، کار این است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۹
گلی که طرح دهد رخ به نوبهار این است
لبی که می شکند دیدنش خمار این است
بلند بخت نهالی که از خجالت او
الف کشد به زمین سرو جویبار این است
به چشم دیده وران آفتاب عالمتاب
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۵
تو را نمودم و گفتم به دل، که یار این است
به خون خود زده ای دست، اگر نگار این است
کف بریدهٔ بی نسبت پرستاران
به بستر تو گل افشانده، خار خار این است
میانهٔ تو و آیینه شد صفای خوشی
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱
عاشقم، عشق را قرار این است؛
عاشقان را قرار کار این است