گنجور

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷

 

خوش بود عدم هستی ما را که خبر کرد

این مایهٔ آشوب و بلا را که خبر کرد

خون شد دلم از یاد سرا پردهٔ فطرت

ز آسایش جان جور و جفا را که خبر کرد

این تن ز کجا راه بسر منزل جان برد

[...]

فیض کاشانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰

 

از وصل، دل بی سر و پا را که خبر کرد؟

در خلوت خورشید، سها را که خبر کرد؟

من بودم و او فارغ از اندیشهٔ غیری

اینجا ادب ناصیه سا را که خبر کرد؟

شاد است به جان دادنم از محنت هجران

[...]

حزین لاهیجی