×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۱
تلاش نام داری چون نگین تن در سیاهی ده
که این داغ از جبین نامداران برنمی خیزد
زفیض چشم تر چون رشته در گوهر نهان گشتم
که می گوید گهر از چشمه ساران برنمی خیزد؟
چه سازد سعی دهقان چون زمین افتاد ناقابل؟
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۵
چه شد یا رب که ابر نوبهاران برنمی خیزد؟
رگ موجی ز جام میگساران برنمی خیزد؟
مگر دارد نشانِ بوسه لعلِ آبدارِ او
که نقشی از نگین نامداران برنمی خیزد؟
ز چشم سرمه آلودش سیه شد روزگار ما
[...]