گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳

 

نه در کوه این صدا از تیشهٔ فرهاد می‌خیزد

ز سنگ و آهن از درد دلش فریاد می‌خیزد

خیال عارض و بالای تو تا بسته‌ام با خود

ز باغ خاطرم گل می‌دمد شمشاد می‌خیزد

به گلگشت چمن چون می‌نشینی بر سر سبزه

[...]

جامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۲

 

زرخسار تو رنگ از گلشن ایجاد می خیزد

زرفتار تو از آب روان فریاد می خیزد

به هر گلشن که با آن قد رعنا جلوه گر گردی

به تعظیم تو سرو از جای خود آزاد می خیزد

ز آب آیینه روشن پذیرد زنگ و شیرین را

[...]

صائب تبریزی