گنجور

عبید زاکانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح خواجه رکن‌الدین عمیدالملک وزیر

 

دل به جان آمد از آن باد به شبها خوردن

در فرو کردن و ترسیدن و تنها خوردن

چه عذابیست همه روزه دهان بر بستن

چه بلائیست به شب شربت و حلوا خوردن

زشت رسمی است نشستن همه شب با عامه

[...]

عبید زاکانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۵

 

عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن

که نیست ننگ گدا، روزی گدا خوردن

چو هست باده، غم نان مخور که مستان را

چو گل زیان نهد آب ناشتا خوردن

چنان قناعت فقر است سازگار مرا

[...]

سلیم تهرانی