گنجور

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۲۲- امیر معز الدین محمد

 

به پیش شمع رخت آفتاب یعنی چه

به پیش خال و خطت مشکناب یعنی چه

خیال نرگس مستت ز دست برد مرا

و گر نه با دل پر درد خواب یعنی چه

عرق بروی تو هر کس که دید میگوید

[...]

سام میرزا صفوی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷

 

به کشتن من عاجز شتاب، یعنی چه

به قتل صید اسیر اضطراب، یعنی چه

دمی که چهره فروزد ز می، شود روشن

که بر دمیدن آتش ز آب یعنی چه

به تیغ غمزه اش ای دل نگاه حسرت چند

[...]

عرفی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۷

 

به عهد زلف خوشت مشک ناب یعنی چه

به دور ماه رخت آفتاب یعنی چه!

شبی ز ساقی مجلس پیاله جستم گفت

به دور لعل لب من شراب یعنی چه!

ز نام عاشقی ای خضر هیچ شرمت نیست!

[...]

فیاض لاهیجی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

دلا به کار جهان اضطراب یعنی چه

شدن شناور بحر سراب یعنی چه

کشیده تیغ دو دم صبح از میان برخیز

به زیر سایه شمشیر خواب یعنی چه

به دور خط نگهش نشئه دگر دارد

[...]

قصاب کاشانی