×
عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۶۹
چون نیست ترا کار ز سودا بیرون
زان افتادی ز پرده شیدا بیرون
ای قطرهٔ افتاده به صحرا بیرون
از بهر چه آمدی ز دریا بیرون
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۴۵
دل نشکسته نتوان برد از ارض و سما بیرون
نمی آید مسلم دانه ای زین آسیا بیرون
نیفتی تا ز پا، دست طمع در آستین بشکن
عصا را می کنند این قوم از دست گدا بیرون
اگر آزاده ای بار لباس از دوش خود بفکن
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۵
دلم افسرده شد از گردش ارض و سما بیرون
مرا یکدانه آن هم آرد شد از آسیا بیرون
صبا چون حلقه در چشم در راه تو وا کرده
منه از محفل خود زینهار ای شمع پا بیرون
اگر ریزند چون گل طشت آتش در گریبانت
[...]