گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

من دوش که از هجر تو در تاب شدم

جان تو که گر چو شمع در خواب شدم

از دیده و دل در آتش و آب شدم

بر جام چو بر آینه سیماب شدم

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۹

 

من دوش که از هجر تو در تاب شدم

جان تو که گر چو شمع در خواب شدم

از دیده و دل در آتش و آب شدم

بر جام چو بر آینه سیماب شدم

مسعود سعد سلمان
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰۷

 

ز فکر پوچ درین شوره زار بی حاصل

عنان گسسته تر از موجه سیراب شدم

تو از نظاره رخسار خود مشو غافل

که من ز هوش ز نظاره نقاب شدم

ز پشت پا که براین خاکدان زدم صائب

[...]

صائب تبریزی
 

قاآنی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰

 

صدرا دیشب به باغ نواب شدم

امروز به حضرتت شرفیاب شدم

آن باغ چو روی ناکسان آب نداشت

از خجلت بی‌آبی او آب شدم

قاآنی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲ - (سئوال سلمان از بندار یهودی)

 

چو پای بست ولای ابوتراب شدم

به دوزخ ابدی ایمن و از عذاب شدم

صامت بروجردی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۲۱ - غم چشم

 

به رغم چشم تو بی‌پا من از شراب شدم

خدا خراب کند خانه‌ات خراب شدم

فروخت خرقه و شیخ آب آتشین می‌خواست

میان میکده من از خجالت آب شدم

ز دست هجر تو لبریزِ گریه‌ام چه کنم

[...]

عارف قزوینی