×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۶
خیال روی تو چون در ناب در نظر است
ز اشک دمبدمم صد حباب در نظر است
چو مست روی تو من، روی مهوشان چه کنم
به دزدکی نگرم کافتاب در نظر است
اگر دلت به لب بحر می کشد، ای سرو
[...]
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷
ز دل کباب و ز دیده شراب در نظر است
بیا که جمله شراب و کباب در نظر است
اگر چه سرو تو را میل گوشهٔ آب است
گذر به گوشهٔ چشمم که آب در نظر است
به خنده تا بنمودی ز درج لعل و گهر
[...]