×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳۱
معشوق در برابر و مهتاب درنظر
آید دگر چگونه مرا خواب درنظر
از روی آتشین تودل آب می شود
گردد زآفتاب اگر آب درنظر
در حلقه های زلف تو هررشته رابود
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۶
از بس که زد خیالِ توام آب در نظر
مژگان شکستهام ز رگِ خواب در نظر
هر گوهری که در صدفِ دیده داشتم
از خجلتِ نثارِ تو شد آب در نظر
روز و شبم به عالمِ سیرِ خیالِ توست
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۷
دام ز سیر گلشن اسباب در نظر
رنگی که شعله میزندم آب در نظر
خون شد دل ازتکلف اسباب زندگی
یک لفظ پوچ و آن همه اعراب در نظر
مخمل نهایم ولیک ز غفلت نصیب ماست
[...]