×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۱
ز داغ عشق مرا شد دل خراب درست
اگر شکسته مه شد ز آفتاب درست
مرو به مجلس می اگر به توبه می لرزی
سبو همیشه نیاید برون ز آب درست
به یک سفر نشود پخته آدمی هرگز
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱
شکست رنگ نگارم شد از شراب درست
که ناتمامی ماه است زآفتاب درست
به بزم باده پرستان منم که همچو حباب
سبوی خویش برون آورم ز آب درست
به رنگ و بوی جهان دل مده که گردیده است
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰
نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست
چو زلف شد همه کارم به پیچ و تاب درست
زگریه مردم چشم مرا زیانی نیست
ز دست موج نشد خانهٔ حباب درست
چرا به سلسلهٔ زلف خود ننازد او
[...]