گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۸

 

تا در سر زلف تاب بینی

دل در بر من خراب بینی

گر آتش عشق بر فروزم

بس دل که برو کباب بینی

گر پرده ز روی خود گشایی

[...]

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

بیا تا بانگ جوی آب بینی

شکوفه بینی و مهتاب بینی

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره

 

مگر ما را بچشم ما ببینی

نهانی و عیان پیدا ببینی

عطار
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹

 

گفتم: خیال وصلت گفتا: بخواب بینی

گفتم: مثال قدت گفتا: در آب بینی

گفتم: به خواب دیدن زلفت چگونه باشد؟

گفتا: که خویشتن را در پیچ و تاب بینی

گفتم: رخ تو بینم گفتا: زهی تصور

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۷ - غزل

 

گفتم خیال وصلت گفتا به خواب بینی

گفتم مثال رویت گفتا در آب بینی

گفتم به خواب دیدن زلفت چگونه باشد؟

گفتا که خویشتن را در پیچ و تاب بینی

گفتم که روی و مویت بنمای تا ببینم

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۷ - غزل

 

گفتم خیال وصلت گفتا به خواب بینی

گفتم مثال رویت گفتا در آب بینی

سلمان ساوجی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۳

 

گفتم که نقش رویت گفتا در آب بینی

گفتم خیال وصلت گفتا به خواب بینی

گفتم لبت ببوسم گفتا بیار جامی

گفتم چه می کنی گفت تا در شراب بینی

گفتم حجاب بردار تا بی حجاب بینم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹ - سلمان ساوجی فرماید

 

گفتم خیال وصلت گفتا بخواب بینی

گفتم مثال رویت گفتا در آب بینی

گفتم خیال تشریف گفتا بخواب بینی

گفتم مثال سنجاب گفتا در آب بینی

گفتم زهی میان بند گفتا که در میانست

[...]

نظام قاری
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۸۶

 

به بالا بنگری مهتاب بینی

گل خوشبو کنار آب بینی

برو فایز! سزای تو همین است

پری مثل من اندر خواب بینی

فایز