گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ

 

گر به وجود ناظری، هر دو یکی است در وجود

ور به صفات مایلی، این دگر است و آن دگر

جام‌ومی‌اندجسم‌وجان،جام،می‌است،وجسم، جان

ورتونیابی این سخن تن دگر است و جان دگر

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ

 

حسن یکی و در نظر آینه صد هزار، دان

روح یکی و تن بسی باده یکی و جام صد

گر به صد آیینه یکی روی نمود صد نشد

نقش خیال اوست صد صدنشد و کدام صد

نام یکی اگر یکی صد نهد ای عزیز من

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ

 

دولت عشق به هر بی سر و پایی نرسد

پادشاهیِ دو عالم به گدایی نرسد

برو ای عقل و مگو عشق چرا کرده چنین

پادشاه است و به او چون و چرایی نرسد

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ

 

موج و دریاییم و هردو غیر آبی نیست نیست

در میان ما و او جز ما حجابی نیست نیست

عقل اگر در خواب می‌بیند خیال دیگری

اعتمادی در خیالی یا به خوابی نیست نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ

 

مجموع کاینات سراپردهٔ وی است

این طرفه تر که هیچ مکانش پدید نیست

او جانِ عالم است و همه عالمش بدن

پیداست این تن وی و جانش پدید نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ

 

در دو عالم چون یکی دارندهٔ اشیاستی

هر یکی در ذات خود یکتای بی همتاستی

جنبش دریا اگرچه موج خوانندش ولی

در حقیقت موج دریا عین آن دریاستی

فی المثل یک دایره این شکل عالم فرض کن

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۵ - نظامی دهلوی قُدِّسَ سِرّه

 

از تو نتواند بریدن کس به آسانی مرا

گر نمی‌داند کسم آخر تو می دانی مرا

رو نگردانم ز جورت تا سرم بر تن بود

گر به سرگرد جهان چون گوی گردانی مرا

گر برنجانی نرنجم زانکه، رنجت راحت است

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۶ - نظامی گنجوی قُدِّسَ سِرُّه

 

شبی‌تیره است وره مشکل جنیبت را عنان درکش

زمانی رختِ هستی را به خلوتگاه‌جان‌درکش

طریقش بی قدم می‌رو، جمالش بی بصر می‌بین

حدیثش بی زبان می‌گو،شرابش بی‌دهان‌درکش

نظامی این چه اسرار است کز خاطر برون دادی

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۶ - نظامی گنجوی قُدِّسَ سِرُّه

 

نفس اگر پیر شود سهل نباشد زان رو

کاژدها گردد ماری که قوی‌تر گردد

تو خدا را شو اگر جمله جهان گیرد آب

به خدا گر سر مویی قدمت تر گردد

یاوری کن همه را تا همه یار تو شوند

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۶ - نظامی گنجوی قُدِّسَ سِرُّه

 

ملک الملوک فضلم به فضیلت معانی

ز من و زمان گرفته به مثال آسمانی

نفس بلند صوتم جرس بلند صیتم

قلمِ جهان نوردم علم جهان ستانی

سر همتم رسیده به کلاه کیقبادی

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۶ - نظامی گنجوی قُدِّسَ سِرُّه

 

شحنهٔ ما دانش، آنگه حرص در همسایگی

رستم ما زنده وانگه دیو در مازندران

هرچه نز قرآن طرازی برفشان از آستین

هرچه نز ایمان بساطی درنورد از آستان

فرق ها باشد میان آدمی و آدمی

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۷ - نور بخش قهستانی قُدِّس سِرّه

 

شستیم نقشِ غیر، ز الواح کاینات

دیدیم عالمی که صفاتست عینِ ذات

لاهوت‌صرف ووحدت‌محض است و ذات بحت

محو است در حریم هویت تعینات

قدوسیان عالمِ علوی برند رشک

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۶۴۶
۶۴۷
۶۴۸
۶۴۹
۶۵۰
۷۷۰