گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۴

 

دلت ای غنچه محال است سبکبار شود

تا نریزی ز بغل این زر اندوخته را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۵

 

دعوی سوختگی پیش من ای لاله مکن

می‌شناسد دل من بوی دل سوخته را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۶

 

غم مردن نبود جان غم اندوخته را

نیست از برق خطر مزرعهٔ سوخته را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۷

 

چه قدر راه به تقلید توان پیمودن؟

رشته کوتاه بود مرغ نوآموخته را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۸

 

سینه‌ها را، خامُشی، گنجینه‌ی گوهر کُنَد

یاد دارم از صدف، این نکته‌ی سربسته را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۰۹

 

در دیار عشق، کس را دل نمی‌سوزد به کس

از تب گرم است این‌جا شمع بالین خسته را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۰

 

ساده لوحان جنون از بیم محشر فارغند

بیم رسوایی نباشد نامهٔ ننوشته را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۱

 

زود گردد چهره‌ی بی‌شَرم، پامالِ نگاه

می‌رود گَُلشن به غارت، باغ‌بانِ خُفته را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۲

 

عالم از افسردگان یک چشم خواب آلود شد

کو قیامت تا برانگیزد جهان خفته را؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۳

 

شد ره خوابیده بیدار و همان آسوده‌اند

برده گویا خواب مرگ این همرهان خفته را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۴

 

بپذیر عذر باده‌کشان را، که همچو موج

در دست خویش نیست عنان، آب برده را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۵

 

مَشمُر زِ عمرِ خود، نَفَسِ ناشمرده را

دفتر مَساز، این وَرَقِ بادبُرده را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۶

 

می‌کند بادِ مخالف، شورِ دریا را زیاد

کِی نصیحت می‌دهد تسکین، دلِ آزُرده را؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۷

 

ساحلی نیست به جز دامن صحرای عدم

خس و خاشاک به دریای وجود آمده را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۸

 

گریه بسیار بود، نو به وجود آمده را

خاک زندان بود از چرخ فرود آمده را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۱۹

 

عیدست مرگ، دست به هستی فشانده را

پروای باد نیست چراغ نشانده را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۰

 

چند باشم زان رخ مستور، قانع با خیال ؟

در گریبان تا به کی ریزم گل ناچیده را؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۱

 

شبنم ز باغبان نکشد منت وصال

معشوق در کنار بود پاک دیده را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۲

 

آسمان، آسوده است از بی‌قراری‌های ما

گریه‌ی طِفلان، نمی‌سوزد دلِ گَه‌واره را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۲۳

 

چون آمدی به کوی خرابات بی‌طلب

بر طاق نه صلاح و فرود آر شیشه را

صائب تبریزی
 
 
۱
۳۸۵
۳۸۶
۳۸۷
۳۸۸
۳۸۹
۷۷۰