میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۹
پس از عمری که در بزم وصالش جای خود بینم
به عمدا کس فرستد تا کند آوازم از بیرون
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۰
چنان ز هجر تو عمرم به ناخوشی گذرد
که دشمنان همه خواهند زندگانی من!
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۱
تا نمیمیرم، نمیآید به پرسش ای رفیق
از سر بالین من برخیز و فریادی بکن
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۲
محبت ز اضطراب دل، پشیمانی کشید از من
گر از من راست پرسی، عشق روز خوش ندید از من
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۳
چو گردد بهر قتل من علم تیغ جفای او
تظلّم را بهانه سازم و افتم به پای او
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴
کاشکی افزون شود هر لحظه استغنای او
تا ز سر بیرون کنند اهل هوس سودای او
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۵
برخاست یار و طعنهٔ اغیار تازه شد
میلی دگر چه فایده دارد نشست تو؟
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۶ - صورت قسمت میراث پدر به عنوان مطایبه
همشیره! خرج ماتم بابا از آن تو
صبر از من و تردّد غوغا از آن تو
در خفیه استماع وصیّت از آن من
در نوحه همزبانی ماما از آن تو
کهنه قلم، دوات شکسته از آن من
[...]
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۸
زمانی دردلم صد بار میآیی، نمیدانم
فریبم میدهی، یا ناز و استغنا نمیدانی
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۹
ز بس که سادهدلم، چون تو گرم پیش آیی
گمان برم که مگر مهربان من شدهای
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۰
میل داری که بمیرند جهانی به هوس
غرضی هست که بر تربت ما میگذری
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۱
فریاد ازین غصّه که درد دل ما را
هرچند شنیدی، همه افسانه گرفتی
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۲
به نهان چنان نمایی همه را ز لطف رویی
که گمان برند هر یک، که تو خاص ازان اویی
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۳
ز اضطراب دلم رشک میشود ظاهر
چو پیش غیر، مرا در خیال میگذری
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۴
مرا به نیم نگه میتوان تسلّی کرد
هزار حیف که این شیوه را نمیدانی
شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۴
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلى دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند ؟