سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۸۰- خرامی تبریزی
میروم از کوی جانان با دل افگار خویش
زانکه پر شد دامنم از دیده ی خونبار خویش
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۸۱- حقیری تبریزی
چو تیر از دل کشم با تیر آن مه جان برون آید
چو شخصی کاز پی تعظیم با مهمان برون آید
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۸۲- فقیری عراقی
در نظر دیشت مرا کآن طره ی پرخم نبود
حال من هرگز چنان آشفته و درهم نبود
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۸۳- صیرفی کور
بباد نیستی در داد عشقت خاکسارانرا
برقص آورد مهرت ذره ذره شهریارانرا
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۸۴- آیتی اصفهانی
میان ما و سک یار فرق بسیار است
چرا که ما سک اوییم و او سک یار است
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۸۵- نازکی تبریزی
داغ بر دست خود آن سیم بدن میسوزد
داغ او مینهد اما دل من میسوزد
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۸۶- رفیقی تبریزی
عمری است که من عاشق رخسار بتانم
سودا زده ی زلف بتان از دل و جانم
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۸۷- سلامی اصفهانی
بی گل روی تو نرگس چشم تر دارد بسی
غنچه بی لعل لبت خون در جگر دارد بسی
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۸۸- غزالی ابهری
از آن صد پاره شد در عاشقی پیراهن جانم
که با غمهای هجران روز و شب دست و گریبانم
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۸۹- میلی تبریزی
به قتلم دیر میآید ندانم چیست مقصودش
ندارد التفاتی با فقیران کاش می بودش
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۹۰- خیری تبریزی
بگشاید آن نگار چو زلف دو تای خویش
سازد هزار دلشده را مبتلای خویش
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۹۱- نگاهی نیشابوری
شبی که پیش نظر شمع روی یار ندارم
بسان شعله آتش دمی قرار ندارم
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۹۲- جنونی همدانی
نه تنها ابر نیسان بر من دلتنگ می گرید
که بر درد دل بیحاصل من سنگ می گرید
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۹۳- مولانا رمیمی سمرقندی
دلا یکبار اگر با یار برخیزی و بنشینی
میان خون چو من بسیار برخیزی و بنشینی
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۹۴- محزونی همدانی
چون شمع ز آتش دل، سوزی گرفته در من
صد چاک تا گریبان اشک آمده بدامن
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۹۵- متینی تبریزی
منم پیش خدنگ دلگشایش چون نشان مانده
وجودم گشته خاک و استخوانی در میان مانده
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۹۶- یاری تبریزی
نه تنها دیده از نظاره ی روی نکو بستم
چو رفتی از نظر چشم از همه عالم فرو بستم
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۹۷- عشقی همدانی
مشتاق بجانیم مسیحا نفسی را
ای بخت بیا همدم ما ساز کسی را
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۹۸- مولانا بدیهی همدانی
سرو، جان داد از هوای قامت جان پرورش
زان سبب فریاد میدارند مرغان بر سرش
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۹۹- مولانا طایری مشهدی
انگشت بهر عشق چو بر ابروان نهاد
تیری برای کشتن من در کمان نهاد