×
عبید زاکانی » اخلاق الاشراف » باب هفتم در حیاء، وفا، صدق، رحمت و شفقت - مذهب مختار
فدا کرده چنین فرهاد مسکین
ز بهر یار شیرین جان شیرین
عبید زاکانی » اخلاق الاشراف » باب هفتم در حیاء، وفا، صدق، رحمت و شفقت - مذهب مختار
دروغی که حالی دلت خوش کند
به از راستی کت مشوش کند
کمال خجندی » مفردات » شمارهٔ ۴
گر غزلهای جهان خاتون به هندستان روند
روح خسرو با حسن گوید که این کس گفته است
کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۲ - خرم
گویم به تو نام آن شکرلب
شیرینتر ازین چه کار باشد؟
خرما بگزین و بفکن از وی
چیزی که میان خار باشد
کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۸
این زمان در عزیز فی الحال
تا زمان دگر چه باشد حال
حرف اول ز هر دو گیر و دو پنج
ربع دیگر دهش ز روی مثال
تا شود نام آن مهی که ندید
[...]
کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۹
با من آن ترک کمانابرو گفت
پیش چشمش به زبان ترکی
که ترا کشتهام آن زنده ببین
در میان دو کمان ترکی