نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۶ - حکایت چهار - فرخی سیستانی
چون پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار
پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار
خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
بید را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
دوش وقت صبحدم بوی بهار آورد باد
[...]
نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۷ - حکایت پنج - امیرمعزی
من رفتم و فرزند من آمد خلف صدق
او را به خدا و به خداوند سپردم
نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۱۰ - حکایت هشت - رشیدی
شعرهای مرا به بی نمکی
عیب کردی روا بود شاید
شعر من همچو شکر و شهد است
واندر این دو نمک نکو ناید
شلغم و باقلیست گفتهٔ تو
[...]
نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۱۱ - حکایت نه - فردوسی
به بینندگان آفریننده را
نبینی مرنجان دو بیننده را
نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۱۱ - حکایت نه - فردوسی
اگر جز بکام من آید جواب
من و گرز و میدان و افراسیاب
نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۱۲ - حکایت ده - سه نظامی
در جهان سه نظامیئیم ای شاه
که جهانی ز ما به افغانند
من به ورساد پیش تخت شهم
و آن دو در مرو پیش سلطانند
به حقیقت که در سخن امروز
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۱ - مفردات
لطف خدای جمله کمالات خلق را
یک جای کرد و داد بدو نام مصطفی
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۲
آب عنب تو گیر که اهل طرب تویی
اهل آن کس است آنکه زآب عنب گرفت
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۳
نمود خون عدو برکشیده خنجر او
به گونه شفق سرخ بر سپهر کبود
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۴
تنگی گرفت بی تو دلم چون دهان تو
تنگی مگر نصیب دلم زآن دهان ریید
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۵
مگر آسان شود به یاری بخت
ورنه دشوار می نماید کار
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۶
مرغزاری کاندر آن باشد گذر یکسر تو را
چشمه حیوان شود هر چشمه آن مرغزار
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۷
نسیم گل چو به خلق تو نسبتی دارد
به صد زبان بستابد هزار دستانش
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۸
خود را بزرگ می کنم اندر میان خلق
بی آن که خدمتی ز برای تو می کنم
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۹
قهرت چو فرو بارد در معرکه سطوت
از بید کشد خنجر وز غنچه کند پیکان
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۱۰
ذوق عشقت کاشکی جانا نمی دیدی دلم
یا تن کاهیده من تاب هجران داشتی
عطار » منطقالطیر » بیان وادی طلب » حکایت مردی که گشایش میخواست و جواب رابعه به او
بیخودی میگفت در پیش خدای
کای خدا آخر دری بر من گشای
رابعه آنجا مگر بنشسته بود
گفت ای غافل کی این در بسته بود
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » المقالة الحادی عشر
پسر گفتش اگر در جاه باشم
چرا آشفته و گمراه باشم
چو من در اعتدالی جاه جویم
مکن منعم اگر این راه جویم
اگر اندک بود در جاه میلم
[...]