گنجور

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۱

 

نصیب کس مبو درد دل مو

که بسیاره غم بی‌حاصل مو

کسی بو از غم و دردم خبردار

که دارد مشکلی چون مشکل مو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۲

 

نیا مطلق بکارم این دل مو

بجز خونابه اش نه حاصل مو

داره در موسم گل جوش سودا

چه پروایی کره اینجا دل مو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۳

 

بهارم بی خزان ای گلبن مو

چه غم کنده ببو بیخ و بن مو

برس ای سوته دل یکدم به دردم

ته ای امروز دل تازه کن مو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۴

 

امان از اختر شوریدهٔ مو

فغان از بخت برگردیدهٔ مو

فلک از کینه ورزی کی گذاره

رود خون از دل غمدیدهٔ مو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۵

 

نوای ناله غم اندوته دونو

عیار قلب خالص بوته دونو

بوره سوته دلان واهم بنالیم

که قدر سوته دل دلسوته دونو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۶

 

مکن کاری که پا بر سنگت آیو

جهان با این فراخی تنگت آیو

چو فردا نامه خوانان نامه خونند

تو وینی نامهٔ خود ننگت آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۷

 

بی ته اشکم ز مژگان تر آیو

بی ته نخل امیدم نی بر آیو

بی ته در کنج تنهائی شب و روز

نشینم تا که عمرم بر سر آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۸

 

شبی کان نازنینم در بر آیو

گذشته عمرم از نو بر سر آیو

همه شو دیدهٔ مو تا سحرگاه

بره باشد که یارم از در آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۰۹

 

بدل چون یادم از بوم و بر آیو

سر اشگم بی‌خود از چشم تر آیو

از آن ترسم منِ برگشته دوران

که عمرم در غریبی بر سر آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۰

 

خوش آن ساعت که یار از در در آیو

شو هجران و روز غم سر آیو

ز دل بیرون کنم جان را به صد شوق

همی واجم که جایش دلبر آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۱

 

غم عشق تو کی بر هر سر آیو؟

همایی کی به هر بوم و بر آیو؟

ز عشقت سرفرازان کامیابند

که خور اول به کهساران بر آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۲

 

بی ته هر شو سرم بر بالش آیو

چو نی از استخوانم نالش آیو

شب هجران بجای اشک چشمم

ز مژگان پاره‌های آتش آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۳

 

نسیمی کز بن آن کاکل آیو

مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو

چو شو گیرم خیالش را در آغوش

سحر از بسترم بوی گل آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۴

 

سحرگان که بلبل بر گل آیو

بدامان اشک چشمم گل گل آیو

روم در پای گل افغان کنم سر

که هر سوته دلی در غلغل آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۵

 

صدای چاوشان مردن آیو

بگوش آوازهٔ جان کندن آیو

رفیقان میروند نوبت به نوبت

وای آن ساعت که نوبت وامن آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۶

 

بیته گلشن به چشمم گلخن آیو

واته گلخن به چشمم گلشن آیو

گلم ته گلبنم ته گلشنم ته

که واته مرده را جان بر تن آیو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۷

 

عزیزا مردی از نامرد نایو

فغان و ناله از بیدرد نایو

حقیقت بشنو از پور فریدون

که شعله از تنور سرد نایو

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۸

 

کجا بی جای ته ای بر همه شاه

که مو آیم بدانجا از همه راه

همه جا جای ته مو کور باطن

غلط گفتم غلط استغفرالله

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱۹

 

غم عشقت ز گنج رایگان به

وصال تو ز عمر جاودان به

کفی از خاک کویت در حقیقت

خدا دونه که از ملک جهان به

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۲۰

 

غم و درد دل مو بی حسابه

خدا دونه دل از هجرت کبابه

بنازم دست و بازوی ته صیاد

بکش مرغ دلم بالله ثوابه

باباطاهر
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۹