گنجور

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵

 

نبود، به جز از مهر علی در دل من

از هر دو جهان همین بود حاصل من

صد شکر که دست قدرت از روز ازل

با مهر علی سرشته آب و گل من

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶

 

با موی سفید آمدم و روی سیاه

نا کرده ترا، بندگی و کرده گناه

از کرده و ناکردهٔ خود منفعلم

«لا حُولَ وَلا قوّة الاّ بالله»

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷

 

دل بسته «وفایی» به تولاّی علی

بگسسته ز هرچه غیر سودای علی

در این سودا، ملامتم کس نکند

من ماهی و آب من ز دریای علی

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸

 

شک نیست «وفایی» که خدا نیست علی

امّا، دمی از خدا جدا نیست علی

دانم اگرش جدا خدا، نیست رضا

خوانم اگرش خدا رضا، نیست علی

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹

 

یک سر، داری هزار، سودا در وی

یک دل چندین هزار غوغا در وی

چندان شده جا، تنگ در این خانه که نیست

گنجایش لا اِلهَ اِلاّ در وی

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰

 

می نوش که تا، زندهٔ جاوید شوی

در هر دو جهان قبله ی امّید شوی

یک ساغر، اگر خوری «وفایی» به خدا

از سر تا پا تمام توحید شوی

وفایی شوشتری
 

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

قلیان نه اگر آتش عشقش بسر است

دائم ز چه با دود دل و چشم تر است

رسم است که شکرّ از نی آید بیرون

قلیان بلب لعل تو نی در شکر است

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

یارب ز سپاه قهر خیلی بفرست

بر رفع خسان زکوه سیلی بفرست

تا چند توان جلوۀ دونان دیدن

بهر ولد الزنا سهیلی بفرست

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

ترکی که ز خون خیره پروا نکند

از آه ستم کشان محابا نکند

خونریزی عاشقان بفردا نگذشت

ترسا بچه بین که فکر فردا نکند

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

حاشا که بچشم من شبی خواب آید

چون یادم از آن طرّۀ پرتاب آید

گرد دلبر نوپری بیاید بر من

تا حشر مرا ز دیده سرخاب آید

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

ای برده قرار و صبر و تاب از دل ریش

لرزان بسر موی تو دلهای پریش

دادی سر زلفین مسلسل بر باد

صد خون خطا فکندی از گردن خویش

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

در بزم می از لطافت جام و مدام

افتاده معاشرین در اندیشۀ خام

قومی همه می بیند و قومی همه جام

من مست تو و فارغ از این شبهه عام

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

ای باذر قول نیرّ این طرفه پیام

برگوی بطرز پخته با مفتی خام

کان نغمه که بود از لب داود حلال

از بهر چه در دهان نی گشت حرام

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

پرتاب پریده را بشست آوردن

شکرّ ز عصارۀ کیست آوردن

بر لانۀ مور اشتر مست آوردن

بتوان نتوان ترا بدست آوردن

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

رویی که عرق چو ژاله می‌روید از او

تاثیر می دو ساله می‌روید از او

گر حسرت داغ وی برد دیده به خاک

تا دامن محشر لاله می‌روید از او

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

رخسار بدست زلف جادو دادی

بنگر سپهی را چه قدر رو دادی

از سادگی خویشتن ایساده نگار

گنجی بکف دزدک هندو دادی

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۴ - رباعیات در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم

 

ایختم رسل که بی نظیر آمده‌ای

از غیب بمقبلان بشیر آمده‌ای

خوش دلکش و نغز و دلپذیر آمده‌ای

ای کوکب صبح اگر چه دیر آمده‌ای

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۵ - رباعیات در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم

 

ای محرم پردۀ نهان خامۀ راز

وی هشته رسل به درگهت روی نیاز

موسی مدهوش ان ترانی در طور

پیچیده صلای من رآنی بحجاز

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۶ - رباعیات در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم

 

ای نصرّ لعمرک افسر شاهی تو

جبریل فرومانده ز همراهی تو

اینجا که محمد رسول اللهی

آگاه نیم زلی مع اللّهی تو

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۷ - رباعیات در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم

 

ای فخر رسل که دیر باز آمده‌ای

شک نیست که از راه دراز آمده‌ای

از لحن حدیث لی مع الله پیداست

ای خواجه که از کجا فراز آمده‌ای

نیر تبریزی
 
 
۱
۱۱۳۵
۱۱۳۶
۱۱۳۷
۱۱۳۸
۱۱۳۹
۱۱۹۳