صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۵۶ - الکنود
کنود آن عبد نعمت ناشناس است
که اندر حق منعم ناسپاس است
کند ترک فرائض در شریعت
دگر ترک فضائل در طریقت
اراده در حقیقت باشد آنش
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۵۷ - کون الفطور غیر مشتت للشمل
کنون کون الفطور آمد به نیت
که للشمل است آن غیرمشتت
تکثر واحدالحق را بتجویز
بود اندر تعینها و تمییز
که در جمعیت اللهش تفرق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۵۸ - کوکب الصبح
کنم از کوکب صبحت بیانی
بود اول تجلی را نشانی
بسالک مطلق از اول تجلی
بود ظاهر فروغ نفس کلی
در اینمعنی بقرآن ذوالمنن گفت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۵۹ - الکیمیا
دهم بازت نشان از کیمیایی
کنی از فقر تا رو برغنائی
قناعت باشد ار دانی تو معیار
که گردد طرح قطمیرش بقنطار
قناعت اکتفا باشد بموجود
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۶۱ - کیمیاءالعوام
یکی هم کیمیا خاص عوام است
وی استبدال گوهر بر رخام است
ز کف هشتن متاع اخر ویرا
بدل بستن حطام دنیوی را
علو را دادن و دانی گرفتن
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۶۲ - کیمیاءالخواص
دگر دارند خاصان کیمیائی
که دنیا را کند زر بید وائی
خود آن اکسیر مخصوص خواص است
زوی هر قلب بیغش در خلاص است
بود تخلیص قلب از کون و کائن
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۶۳ - اللائمه
بده از لائمه دل را تسلی
که آن نوریست فوری در تجلی
بود بربارقه یا خطره موسوم
که گرد زود ظاهر زود معدوم
خود آن آثار حسن حقتعالی است
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۶۴ - اللب
بود لب عقل صافی از کدورت
منور او بنور قدس حضرت
بود صاف از قشور و هم و تخییل
مجرد وز قیود ظن و تسویل
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۶۵ - لب اللب
بود هم لب لبت در گواهی
همانا ماده نور الهی
مؤید باشد از تأیید او عقل
مصفا و ز قشور و هم و هم نقل
کند درک علوم عالیات او
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۶۶ - اللبس
ز لبس آن عنصریت در اساس است
که او روح حقیاق را الباس است
عناصر مر حقایق را ثیابند
از آن گفت «اولیا تحت قبابند»
کسی نشناخت جز حقشان بلا ریب
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۶۷ - اللسن
لسن واقع بوی گردد کماهی
باذن واعی افصاح الهی
شود واقع بحق افصاح و گفتار
بر آن گوشی که میباشد نگهدار
گهی باشد که اشعار است و الهام
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۶۸ - لسان الحق
لسانالحق بود انسان فایق
که باشد مظهر او بر اسم ناطق
کند بر اهل صورت وصف ظاهر
دهد بر مرد معنی سیر قاهر
بقدر فهم و استعداد مردم
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۶۹ - اللطیفه
لطیفه چیست تدقیق اشارت
که در فهم است و ناید در عبارت
بمعنی بس اشاراتی دقیق است
که لفظ از بهر ضبطش لایلیق است
عبارت باشد از جولان او تنک
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۰ - اللطیفه الانسانیه
لطیف کو بانسانست معروف
بنفس ناطقه گردید موصوف
بقلب است او مسمی در تعقل
حقیقت باشد از روح او تنزل
دو وجه او را بنفس رو و روح باشد
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۱ - اللوح
دگر لوحت کتاب بس مبین است
که کشف از نفس کلی در یقین است
گهی گویند لوح و گه کتابش
گهی هم نفس کلی در خطابش
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۲ - اللوایح
لوایح لایحه را لفظ جمع است
که در جمع مکاشف همچو شمع است
شود آن لایحه در حکم اشراق
بکشف معنوی و صوری اطلاق
خود آن صوری مگر کشف مثال است
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۳ - اللوامع
لوامع باشد آن انوار ساطع
که مر اهل بدایت راست لامع
بحس مشترک عکس خیال است
و زآنجا منعکس بر حس و حال است
مشاهد را شود پیدا بظاهر
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۴ - لیله القدر
کنم از لیلهالقدرت بیانی
که دور از وقت و قدر خود نمانی
بود از بهر سالک لیلهالقدر
تجلی خاصش از حق شد چه درصدر
شناسد سالک از وی قدر خود را
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۵ - بابالمیم الماسک و المموسک به والمموسک لاجله
زممسوک به و ماسک شنو باز
ز ممسوک لاجله باز جو راز
خود آنجمله عماد معنویه است
که انسانرا حقیقت در رویه است
لاجله باشد آن تفسیر لولاک
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۶ - ماءالقدس
زماءالقدس بشنو کو بود علم
ز رجست نفس را طاهر کند علم
نشاند دورت از نفش اراذل
نماید پاکت از رجس و رذایل
بود رجست هواهای طبیعی
[...]