گنجور

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۳ - سنجر و امیر معزی

 

شنیده‌ای تو که سنجر به عمد یا به خطا

بزد به سینه سر خیل شاعران تیری

بلی معزی کش بود در جگر پیکان

نبست لب ز ثنا گرچه بود دلگیری

نماند شاعر از آن زخم تا به سال دگر

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode