گنجور

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۱

 

به نام آنکه جان را داد مسکن

چو یوسف اندرون محبس تن

به نام آنکه دلها کرد نخجیر

ز عشق افکندشان بر پای زنجیر

جهانبان کارفرمای یگانه

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۲ - در نعت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم گوید

 

شهنشاه رسولان مکرّم

جهاندار و نگهبان دو عالم

خداوند براق و رفرف و تاج

شه گردو ننورد و عرش معراج

محمد آفتاب برج لولاک

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۳ - در منقبت شاه اولیاء علیه السلام گوید

 

سریر آرای ایوان هدایت

امیرالمؤمنین شاه ولایت

امام اولین ملک جهان را

خبردار آشکارا و نهان را

چراغ چشم و روح جسم آدم

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۴ - در مدح باب الحوایج موسی بن جعفر علیهماالسلام

 

سزد گر با دل پژمان کنم یاد

درود از بسته ی زنجیر بیداد

پناه خلق و فرزند پیمبر

امام هفتمین موسی بن جعفر

اسیر فتنه ی بدخواه ملعون

[...]

الهامی کرمانشاهی
 

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۵ - در مدح شیخ و مرشد خویش گوید

 

کنون گویم ثنا مرد خدا را

سمیّ مصطفی و مجتبی را

شهی دنیا به چشم همّتش دون

کشیده خانقاهش سر به گردون

یکی شمعی دلم کاشانه ی او

[...]

الهامی کرمانشاهی
 
 
sunny dark_mode