عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۱
شه گیتی ز غزنین تاختن برد
بر افغانان و بر گبران کهبر
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۲
شکار باز خرچال و کلنگ است
شکار واشه ونج است و کبوتر
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۳
چریده دیو لاخ ، آکنده پهلو
بتن فربه ، میان چون موی لاغر
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۶
ترنج زرد نگه کن ز شاخ چون رخ من
که سرخ بود به نیسان و زرد گشت بمهر
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۷
همی گرفت به ببر و همی گرفت به یوز
چو گرد باد همی گشت از یمین و یسار
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۸
ز مرغ و آهو رانم بجویبار و بدشت
ازین : جغاله جغاله وز آن : قطار قطار
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۴۹
بیک خدنگ دژ آهنگ جنگ داری تنگ
تو بر پلنگ شخ و بر نهنگ دریا بار
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۰
ز بهر آنکه همی گرید ابر بی سببی
همی بخندد بر ابر لالۀ گلزار
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۱
اگر نه تیمار از بهر عاشقت بودی
برامش تو ز گیتی برون شدی تیمار
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۲
همیشه دانش ازو شاکرست و زر بگله
از آنکه کرد مر این را عزیز و آنرا خوار
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۳
رکاب عالی بگذشت و لشکر از پس او
چنان کجا برود فوج فوج موج بحار
فزو نشان همه کم کرد و رویشان همه پشت
نشاطشان همه غم کرد و فخرشان همه عار
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۴
هزار لاله و گردش ز مشک لاله هزار
بهار چین و شکفته در او نهفته بهار
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۵
اگر چه باد ندارد ز نقش و عطر خبر
بتابش اندر نقاش گردد و عطار
گهی بگستردش همچو مشگ بر لاله
گهیش توده کند چون بنفشه بر گلزار
گهش چو سلسله دارد شکسته بر پیوند
[...]
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۶
اگر همیشه بشادیش خواهم ای عجبی
چرا همیشه بتیمار خواهدم هموار
خبر ندارد کاندر دلم اثر نکند
اگر جهان همه تیمار گردد از بن و بار
اگر بروید از آتش نبات ، گرد آید
[...]
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۷
اگر ز آتش رخسار او نسوزد مشک
چرا ز دود بسوزد همی دل من زار
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۸
ز بیقراری زلفش بمانده ای بعجب
نه او بطبع چنانست ازو شگفت مدار
چه از طپیدن دلها که اندر و بسته ست
چنان شدست که نتواند او گرفت قرار
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۵۹
الا تا نرگس خوبان همی بر مشتری تابد
بودشان در شکنج زلف رخ چون ماه جوشن ور
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۶۰
سروست و بت نگار من آن ماه جانور
ار سرو سنگ دل بود و بت حریر بر