گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۱

 

در دست تکلّف چو اسیری ای دل

بر طبع خودت نیست امیری ای دل

جهدی بکن از سر تکلّف برخیز

در پای تکلف به چه میری ای دل

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۲

 

زنهار دلا بکوش اگر باخبری

کز دست تکلّف تو مگر جان بُبَری

مادام که در بند تکلّف باشی

از عمر خود و عیش جهان بی خبری

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۳

 

امروز درین زمانه بی یاری به

در خلق وفا نماند تنهایی به

چون رونق علم نیست جهل اولی تر

چون قیمت عقل نیست سَودایی به

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۴

 

شمع دل من روی چو شمع تو بس است

چون روی تو نیست شمع و شاهد هوس است

با ما چو غم تو ساعتی یک نفس است

در حسرت این واقعه بسیار کس است

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۵

 

گر زانک بر کس نروم روزی چند

تا کاشتهٔ خود دروم روزی چند

دانی غرضم از آن نشستن چه بُود

تا غیبت خلق نشنوم روزی چند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۶

 

بی روی توَم زخویشتن دل بگرفت

وز درد توَم زمرد و زن دل بگرفت

از من دل من گرفت [و از دل] من نیز

از سوزش حال دل من دل بگرفت

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۷

 

یکباره زعقل و خردم دل بگرفت

وز خیر و شر و نیک و بدم دل بگرفت

احوال حدیث دیگران خود بگذار

از خویشتن و حال خودم دل بگرفت

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۸

 

آنها که درین راه فلاحی باشند

کی یار می و جفت صراحی باشند

گر خلوت و عزلت از اباحت باشد

پس جملهٔ انبیا مباحی باشند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۹

 

این آزادی هزار جان بیش ارزد

و این تنهایی ملک جهان بیش ارزد

در خلوت یک زمان با خود بودن

از جان و جهان این و آن بیش ارزد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۰

 

ای دل تو طربناک نئی حیران باش

رنج تو زدانش است و رو نادان باش

خواهی که زدست دیو مردم برهی

مانند پری زآدمی پنهان باش

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۱

 

ای دل پس زنجیر چو دیوانه نشین

بر دامن درد خویش مردانه نشین

زآمد شد بیهوده تو خود را پی کن

معشوقه چو خانگی است در خانه نشین

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۲

 

آن یار که در سینه جنون دارم ازو

در هر مژه صد قطرهٔ خون دارم ازو

کنجی و دمی و محرمی می طلبم

تا شرح دهم که حال چون دارم ازو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۳

 

هان تا دم دهر در جوالت نکند

سرگشتهٔ احوال محالت نکند

مغرور مشو به رنگ و بویی چون گل

تا دست زمانه پایمالت نکند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۴

 

جز بادهٔ نیستی دلا نوش مکن

جز سلسلهٔ نیاز در گوش مکن

روزی که به همّت ز فلک برگذری

بیچارگی خویش فراموش مکن

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۵

 

عمری به مراد خود رسیدی، بس کن

یکچند به کام خود دویدی، بس کن

از نامه سیه کردن خود شرمت باد

چون موی سیه سپید دیدی، بس کن

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۶

 

ای پیر به طبع تیز گامی تو هنوز

واندر طلب مراد و کامی تو هنوز

موی سر تو به عمر کمتر زتوَست

او پخت و سپید گشت و خامی تو هنوز

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۷

 

تا چند می و سماع و ساقی طلبی

با اهل نشاط هم وثاقی طلبی

وقت است اگر دیدهٔ دل باز کنی

وز باقی عمر عمرِ باقی طلبی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۸

 

تو آمده ای به پادشاهی کردن

واخویشتن آی ازین تباهی کردن

تو دیک نبودی و نباشی فردا

پیداست که امروز چه خواهی کردن

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۹

 

شرمت بادا ازین تباهی کردن

زین ترک اوامر و نواهی کردن

گیرم که جهان سران سران ملک تواند

جز آنک رها کنی چه خواهی کردن

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶۰

 

دنیا گذران است به هر بیش و کمی

خواهیش به شادی گذران خواه به غمی

زین منزلت البته همی باید رفت

خواهی به هزار سال و خواهی به دمی

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۱۲۹۵
۱۲۹۶
۱۲۹۷
۱۲۹۸
۱۲۹۹
۶۴۵۴