گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

نیارد گذشتن بروبر سپاه

همی دود زهرش برآید به ماه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

چو آن اژدها را خورش بود گاه

ز مردان لشکر گزین کرد شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

چو نزدیکی اژدها رفت شاه

بسان یکی ابر دیدش سپاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

بسی دشمن و دوست کردی تباه

ز گیتی کنون بازگشتست گاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

به پیش تو آریم چندان سپاه

که تیره شود بر تو خورشید و ماه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

چو آمد خرامان به نزدیک شاه

پذیره فرستاد چندی به راه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

مرا گرد کافور و خاک سیاه

همانست و هم بزم و هم رزمگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

چو دیدار باشد برانم سپاه

نباشم فراوان بدین جایگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

چو دانیم کامد به نزدیک شاه

یکایک پذیره شویمش به راه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

برآمد یکی ابر و دودی سیاه

بر آتش همی رفت گفتی سپاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

بسی پیل بردند پیشش به راه

همان هدیه مردمان سیاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

ببود اندر آن شهر یک ماه شاه

چو آسوده گشتند شاه و سپاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۲

 

ز فردوس دارد بران چشمه راه

بشوید برآن تن بریزد گناه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۳

 

فرود آمد و بامداد پگاه

به نزدیک آن چشمه شد بی‌سپاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۳

 

دگر مهره باشد مرا شمع راه

به تاریک اندر شوم با سپاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۳

 

سه دیگر به تاریکی اندر دو راه

پدید آمد و گم شد از خضر شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۵

 

چو آمد به تاریکی اندر سپاه

خروشی برآمد ز کوه سیاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۵

 

یکی گفت کین رنج هست از گناه

پشیمانی و سنگ بردن به راه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۶

 

ز چیزی که بود اندران جایگاه

فراوان ببردند نزدیک شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۷

 

همی رفت یک ماه پویان به راه

به رنج اندر از راه شاه و سپاه

فردوسی
 
 
۱
۵۴
۵۵
۵۶
۵۷
۵۸
۶۳۴
sunny dark_mode