گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰

 

دو اشتر بدی زیر تابوت شاه

چپ و راست پیش و پس‌اندر سپاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰

 

بریده بش و دم اسپ سیاه

پشوتن همی برد پیش سپاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰

 

به گشتاسپ آگاهی آمد ز راه

نگون شد سر نامبردار شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰

 

پشوتن همی رفت گریان به راه

پس پشت تابوت و اسپ سیاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰

 

چو مادرش با خواهران روی شاه

پر از مشک دیدند ریش سیاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰

 

برفتند یکسر ز بالین شاه

خروشان به نزدیک اسپ سیاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰

 

به ابر اندر آمد خروش سپاه

پشوتن بیامد به ایوان شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰

 

بیامد پشوتن ز ایوان شاه

زنان را بیاورد زان جایگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱

 

سواری و می خوردن و بارگاه

بیاموخت رستم بدان پور شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱

 

ز بیشی هرآنچت بباید بخواه

ز تخت و ز مهر و ز تیغ و کلاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱

 

خردمند و بادانش و دستگاه

به شاهی برافراخت فرخ کلاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱

 

به گشتاسپ گفت ای پسندیده شاه

ترا کرد باید به بهمن نگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۱

 

تهمتن بیامد دو منزل به راه

پس او را فرستاد نزدیک شاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۱

 

به نام جهاندار محمود شاه

ابوالقاسم آن فر دیهیم و گاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲

 

کند تخمهٔ سام نیرم تباه

شکست اندرآرد بدین دستگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲

 

تو نخچیرگاهی نگه کن به راه

بکن چاه چندی به نخچیرگاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲

 

چنین گفت رستم که اینست راه

مرا خود به کابل نباید سپاه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۳

 

سراسر همه دشت نخچیرگاه

همه چاه بد کنده در زیر راه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۳

 

که آمد گو پیلتن با سپاه

بیا پیش وزان کرده زنهار خواه

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۳

 

بسی خوردنیها بیاورد شاه

بیاراست خرم یکی جشنگاه

فردوسی
 
 
۱
۴۶
۴۷
۴۸
۴۹
۵۰
۶۳۴
sunny dark_mode