گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

شد چو از این راز آگه پاپک فرخ‌نژاد

دختر خود را بدو پیوست و جاه و مال داد

و اردشیر بابکان از دختر پاپک بزاد

پاپکش آموزگار آورد و پروردش به داد

شد به‌ زودی اردشیر اندر هنرها اوستاد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

زان سپس یک روز مامون روی شادی برگشاد

نیز در آن بزم طاهر را به خدمت بار داد

چون به طاهر دید، مامون برکشید آه از نهاد

گوهر اشکش ز درج دیده در دامان فتاد

گفت از طاهر مرا قتل امین آمد بهٔاد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار

 

الغرض عدل شه و تدبیر آن دستور داد

ملک را کردند خرم خلق را کردند شاد

تا شه ازگیتی سوی مینوی فرخ‌رخ نهاد

در سپاهان چند بنیاد است از آن فرخ‌نهاد

بعد او سلطان حسین اندر جهانداری ستاد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار

 

عهد و پیمان‌ها بشد ستوار و نادر بامداد

پای هشیاری در آن خفتنگه مستان نهاد

کفت شاها بندگان را دل ز خسرو نیست شاد

تاج باید هشت و جان در پنجهٔ تقدیر داد

شه چو این بشنید ناگه برکشید آه از نهاد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش سوم - از کریم خان زند تا مشروطه

 

بست ناپلیون با فتحعلی عهد وداد

زان بریتانی به بیم افتاد و برگشت از عناد

بست با قیصر، علی‌رغم بناپارت اتحاد

کرد اندر بارهٔ قفقاز وگرجستان فساد

نیز با فتحعلی شه دم زد از صلح و سداد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران

 

لیک چون پشت گردنت افتاد

سبک و نرم یابی‌اش چون باد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - اندرز به جوانان

 

هرکه عرض کسی دهد بر باد

دهر عرضش به باد خواهد داد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - اندرز به شاه

 

بیعت کردند در آن اتحاد

با ملک راد، محمد رشاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - اندرز به شاه

 

خرم باشند و نیارند یاد

از تف برف و وزش تندباد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - اندرز به شاه

 

لیک چو هر پنج به حکم وداد

گرد هم آیید و کنید اتحاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - اندرز به شاه

 

چارهٔ ما نیست به جز اتحاد

این ره رشد است فنعم‌الرشاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - شاه لئیم

 

حاصل مردم شده هر سو به‌باد

لیک شه از مزرعه خویش شاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - شاه دل‌ آگاه

 

خسرو خسرو فر خسرو نژاد

پادشه عادل هشیار راد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - هدیهٔ تاگور

 

زمزم پاک ازلی شد ز یاد

نغمهٔ ابلیس به کار اوفتاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - هدیهٔ تاگور

 

ذات قدیمی پی بست و گشاد

قوس هنر در کف تاگور نهاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی

 

شحنه بدو قصهٔ جو برگشاد

گفت چنین واقعه داری به یاد؟

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی

 

گفت پدر: «‌شاه جهان زنده‌باد

واقعهٔ ما ز زنان اوفتاد»

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - قمرالملوک

 

زحمت به‌تو، دست آسمان داد

لعنت به سرشت آسمان باد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - در سبک عرفان

 

صد ره زده پنج نوبت داد

در هفت اقلیم و چار بنیاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - نامهٔ منظوم

 

بگیرم دامن شهزادهٔ راد

برآرم از جفای دهر فریاد

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۳۲۸
۳۲۹
۳۳۰
۳۳۱
۳۳۲
۳۴۱
sunny dark_mode