گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۰

 

پزشکان به درمانش کردند امید

به خون دل و مغز دیو سپید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

به نزدیکی غار بی‌بن رسید

به گرد اندرون لشکر دیو دید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

وزان جایگه سوی دیو سپید

بیامد به کردار تابنده شید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

ازان تیرگی جای دیده ندید

زمانی بران جایگه آرمید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

همیدون به دل گفت دیو سپید

که از جان شیرین شدم ناامید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

همی گفت ازین گونه دیو سپید

همی داد دل را بدینسان نوید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

فرو برد خنجر دلش بردرید

جگرش از تن تیره بیرون کشید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

به چیزی که دادی دلم را امید

همی باز خواهد امیدم نوید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

دریدم جگرگاه دیو سپید

ندارد بدو شاه ازین پس امید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

چنان چون سزا بد بدیشان رسید

ز کشتن کنون دست باید کشید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۲

 

یکی نامه‌ای بر حریر سپید

بدو اندرون چند بیم و امید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۲

 

وگرنه چو ارژنگ و دیو سپید

دلت کرد باید ز جان ناامید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۲

 

ز لشکر یکایک همه برگزید

ازیشان هنر خواست کاید پدید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۲

 

ز رستم نخواهد جهان آرمید

نخواهد شدن نام او ناپدید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۳

 

بیامد بگفت آنچ دید و شنید

همه پردهٔ رازها بردرید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۳

 

روان بداندیش دیو سپید

دهد کرگسان را به مغزت نوید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴

 

چو چشم تهمتن بدیشان رسید

به ره بر درختی گشن شاخ دید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴

 

بینداخت چون نزد ایشان رسید

سواران بسی زیر شاخ آورید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴

 

ز مازندران هرچ دید و شنید

همه کرد بر شاه ایران پدید

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۵

 

سپاهی که خورشید شد ناپدید

چو گرد سیاه از میان بردمید

فردوسی
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۳۴۶
sunny dark_mode